آواز کلاسیک چیست؟

واژه آواز کلاسیک این روزها بسیار شنیده می شود و این واژه در کنار واژگانی دیگر نظیر «صداسازی»، «ماسک صدا»، «اُپرا» و... به صورت درست یا غلط به کار می رود.
درابتدا بد نیست این ابهام را رفع کنیم که آواز کلاسیک با اُپرا متفاوت است

اُپرا چیست؟

دوره باروک در موسیقی نظاره گر تحولات و نوآوریهای بزرگی بود که کی از این تحولات، ظهور اُپرا در ابتدای قرن هفدهم در ایتالیا بود.
اپرا اثر نمایشی با شکوهی است که مانند تئاتر داستانی را روایت و اجرا می کنند اما با این تفاوت که این اثر به صورت موزیکال است و بازگران آن بجای دیالوگهای معمولی، سخن خود را با آواز و رقص بیان می کنند و ارکستری باشکوه نیز آنان را همراهی می کند. این ترکیب ادبیات و موسیقی و رقص و نمایش در آن دوران می توانست خواسته هر علاقه مند به هنری را تامین نماید. ساخت اپرا به دلیل نیاز بسیار آن به موسیقی و آهنگسازی، کاری بود که فقط از دست آهنگسازان بزرگ بر می آمد و طبیعتاً استانداردهای آنها برای آواز بسیار سختگیرانه بود و هر بازیگری نمی توانست نقش را تصاحب کند. رفته رفته آنها که سودای بازیگری در سر داشتند مجبور بودند برای دریافت نقش در اپرا، خوانندگی را به سبک مرسوم آن در موسیقی کلاسیک بیاموزند و اینگونه نظام آموزش آواز شکل و رنگی تازه به خود گرفت. دیالوگ در اپرا دو نوع بود: آریا و رستاتیف
رستاتیف شیوه ای از بیان بود که بشتر به دکلمه شبیه بود اما بخش هنری گفتگو «آریا» نام داشت که به صورت آوازهای پر تکنیک ادا می شد. در اپرا معمولاً از شش دسته صدا استفاده می شد
سوپرانو
متسوسوپرانو
آلتو
تنور
باریتون
باس
گاه این مشکل پیش می آمد که یکی از خوانندگان در خلال اجرا دچار بیماری می شد و اجرای برنامه برایش ناممکن می شد و کارگردان مجبور می شد از شخص دیگری بجای او استفاده کند. اینجا بود که «صداسازی» مطرح شد. صداسازی به این معنی بود که همه خوانندگان یک بخش مثلاً باریتون باید مشابه هم می خواندند و صدایی شبیه به هم تولید می کردند تا جایی که این شیوۀ خواندن به شیوۀ صحیح تبدیل شد و هر شیوۀ دیگر غیر از آن مورد پسند آهنگسازان نبود چرا که آنها به صدای انسان نیز مانند یک ساز نگاه می کردند و برایشان تغییر صدا یا شیوۀ اجرای یک ساز قابل قبول نبود.
آنچه که امروز در کلاسهای آواز کلاسیک تدریس می شود نیز تقریباً همان شیوۀ باروک و کلاسیک است و کماکان همان متنهای ایتالیایی و انگلیسی و گاه فرانسوی با همان سبک و سیاق و شیوه اجرا می شود. البته که بعدها در دوران رمانتیک و افول اپرا، آزادی عمل بیشتری به خواننده داده شد و در آوازهای سبک pop&Jazz این قوانین به کلی تغییر کرد
آنچه در زیر می خوانید صحبتهای یک معلم آواز پاپ است که از آموزه های موسیقی کلاسیک بهره جسته است:

آواز، دغدغه و علاقه همیشگی من بوده است و بر این اساس به عنوان یک هنرجو در زمینه تکنیکهای صداسازی آواز کلاسیک، مدتی را در این کلاس ها مشغول به کسب مهارت بوده ام. همزمان با آن برای درک و یادگیری بهتر این هنر به منابع دیگری از قبیل ویدئوهای آموزشی، فایلهای صوتی و مطالب نوشتاری از اساتید مطرح در این زمینه نیز رجوع کردم; طبعا نکات زیادی برای یادگیری وجود داشت ولی نکته جالب توجه و در عین حال عجیب این بود که هر کدام از این اساتید از شیوه ای کاملا متفاوت و خاص خود برای آموزش یک موضوع واحد (صداسازی ) بهره می بردند.

اگر برای اوج گرفتن درهنرصداسازی نیازمند دو بال باشیم، اولی مجموعه ای از فعل و انفعالات فیزیکی است که به شکل هماهنگ در اعضای درگیر در این فرآیند اتفاق می افتد و دومی کاملا ذهنی و مبتنی بر مجموعه ای از دریافت ها، تصویرسازی های ذهنی و تجسمات ماست که هر کدام از اساتید برای آموزش و توضیح آن روشی متفاوت دارند.

متاسفانه با وجود جستجوهای فراوان موفق به یافتن الگویی ساده و منسجم نشدم که کل فرآیند صداسازی، اعم از جسمی و ذهنی را به شکل یکپارچه توضیح داده و به صورت یک طرح یا دیاگرام قابل فهم آنرا ترسیم کرده باشد. مطالب موجود هم بیشتر به تشریح و توضیح آناتومی اعضای دخیل دراین روند پرداخته بودند که در عین پیچیده بودن، کمک چندانی به یادگیری آن، بخصوص بخش مبتنی بر تصویر سازی های ذهنی و احساسی نمی کردند.

احتمالا جملاتی نظیر “پیدا کردن جای صدا” یا “گم کردن جای صدا” برای تمام کسانی که بدنبال یادگیری این هنر بوده یا می باشند کاملا آشنا هستند. پی بردن به محل حقیقی جای صدا در هر فرد به دلیل ذهنی بودن این مطلب امری بسیار دشوار است و شاید بتوان گفت مهمترین علتی که باعث می شود فرد خیلی دیر جای صدای خود را پیدا کند یا اینکه پس از مدتی وقفه در انجام تمرینات، به راحتی آن را گم کند، عدم برخورداری از “الگوی ذهنی مناسب و درک آگاهانه” از مجموعه اتفاقاتی است که در این فرآیند رخ می دهد.

لذا بهره بردن از یک طرح ساده به عنوان نقشه راه که گویای تصویری ملموس از مفاهیم ذهنی در هنر صداسازی باشد باعث درک بهتر و آگاهانه هنرجو از مطالب ارائه شده توسط اساتید محترم گشته و موجب افزایش سرعت یادگیری جزییات آن خواهد شد .مطلب پیش رو مجموعه ای از تجربیات، دریافتها و تحقیقات شخصی اینجانب است که تلاش شده در حد بضاعت و در قالب یک طرح ، روی کاغذ ترسیم گردد. امیدوارم دوستان گرامی با ارائه پیشنهادات و طرح سئوالات و تبادل نظر از طریق آدرسهای الکترونیکی مندرج در ذیل صفحه به کامل تر و بهتر شدن این نوشته کمک کنند.