در حوالی زادروز «محمد منتشری»
صراحت آواز

درخصوص روایت‌های ردیف آوازی، این نکته شایان توجه است که اکثریت روایات آوازی همچون روایات «محمود کریمی»، «رضوی سروستانی»، «محمدرضا شجریان»، «حسن گلپایگانی» و....،  به‌نوعی ریشه در روایت ردیف‌دان فقید «عبدالله دوامی» داشته‌ است. این تأثیرپذیری از روایت دوامی یا نزدیک و مستقیم بوده و یا دور و غیرمستقیم بوده است ولی به‌هر صورت، اثرگذاری روایت عبدالله دوامی درخصوص برخی از روایت‌های پس از خود، به‌نوعی انکارناشدنی است. اما در این میان، انگشت‌شمار روایات دیگری از جمله روایت آوازی «اسماعیل مهرتاش» از این قاعده مستثنی‌اند. زیراکه روایت مذکور نه تنها از روایت دوامی که از هیچ‌یک از روایات و حتی آوازخوانان قَدَر هم‌عصر مهرتاش، تأثیر نپذیرفته است. این مهم با عنایت به سیر تکوینی «تدوین روایت ردیف آوازی» و با توجه به این مسأله که رپرتوار آوازی اسماعیل مهرتاش (پس از رپرتوار دوامی) دومین رپرتوار آوازی مدون بوده است، بسیار تأمل‌برانگیز جلوه می‌نماید. البته این توضیحات بیشتر درخصوص کانون موسیقی تهران مصداق داشته و قطعاً درخصوص کانون‌های هنری دیگر همچون اصفهان و تبریز صدق نخواهد کرد.
حال درخصوص ارائه روایت آوازی اسماعیل مهرتاش به‌روایت و اجرای هنرمند پیشکسوت «محمد منتشری»، نکاتی چند حایز اهمیت است. نخست، توجه به‌اصول زیبایی‌شناختی مهرتاش در حوزه آواز ایرانی و بالاخص چهار شاخصه مهم: «صدا»، «شعر»، «تحریر» و «خلاقیت» و تعمیم و قیاس آن با مختصات آوازی منتشری و هر آن‌چیز که ماحصل اجرا و روایت ایشان از رپرتوار آوازی استادش بوده است. حال فارغ از مباحث صدا، شعر و خلاقیت، "تحریر" و نقش و تشخص آن در رپرتوار آوازی اسماعیل مهرتاش و آواز محمد منتشری که به‌تقریب نیمی از فضای آوازی این شیوه آوازی را در برگرفته، قابل بحث و بررسی است. وفور تحریر همراه با تنوع و قدرت ادای آن، به‌تحقیق عضو لاینفک این جریان آوازی در طول قرن اخیر بوده است. یکی از دلایل آسیب‌های آواز ایرانی به‌خصوص در چهار دهه اخیر، نادیده انگاشتن ارزش هنری- موسیقایی تحریر بوده است. این مهم جای آسیب‌شناسی بیشتر دارد. 
محمد منتشری در آواز، حایز لحن و بیان شخصی و حالاتی است که این حالات، تأثیرپذیرفته از سالیان سال فعالیت‌های مستمر منتشری و حضور ایشان در جامعه باربد بوده است. آواز او وجه پاپیولاریته‌ای از آواز ایرانی را به‌نمایش می‌گذارد که یادگار سال‌های دور بوده و با عقاید و اصالت‌های شیوه آوازی مهرتاش و آن مکتب هنری همسو است. منتشری صاحب آوازی است که صراحت در آن موج می‌زند. همچون بیان معمولش که رُک و صریح است، آوازش نیز صریح و بی‌پرده است. محمد منتشری هر چند در سال‌های قبل از انقلاب پرکارتر بود ولی پس از انقلاب به‌دلیل شرایط حاکم بر موسیقی و وجود برخی معاندان و تنگ‌نظران هم‌دوره خود و البته اشتغال به‌مشاغل پرمشغله دولتی و مهم‌تر از همه، وقف همه جانبه خود در جهت احیاء آثار استادش مهرتاش؛ متأسفانه حق وی در آواز ایرانی هنوز آن‌طور که باید و شاید ادا نشده است. ایشان را باید بیش از پیش دریافت و مقام و منزلتش را پاس داشت و حتماً هنرجویان مکتب فیاضش از این مهم غافل نخواهند بود. وجود ارزنده‌اش برقرار و چون همیشه برفراز باد. 

این نوشتار به‌تاریخ ۱۲ دی ۹۶، در روزنامه نوآوران به چاپ رسید.

نوشته: محمد رضا ممتاز واحد